وقتی با تو آشنا شدم درخت مهربانیت آنقدر بلند بود که هرچه بالا رفتم آخرش را ندیدم معجون زیبایت آنقدر شیرین بود که هر چه نوشیدم سیراب نشدم و دریای عشقت آنقدر وسیع بود که هرچه شنا کردم نتوانستم آخرش را ببینم و سرانجام در آن غرق شدم
سخته عاشق باشی ولی هیشکی ندونه اشکاتو زودی پاک کنی بی یه نشونه سخته دوسش داشته باشی ولی ندونه سخته نگاهش بکنی اما نخونه وای که چه سخته قشنگی عشق که میگن شاید همینجاست تو اونو دوس داشته باشی شاید خدا خواست
سخته به قربون چشاش بری تو رویا قدم قدم گریه کنی کنار دریا قدم قدم گریه کنی کنار دریا سخته همش تو فکر باشی شاید نخوادت خاطره ها آسون ورق ورق میاد به یادت خاطره هات ورق ورق میاد به یادت
به وبلاگ ما خوش آمدید.
آغوش تنها پاركينگي است كه جريمه ندارد
وبوسه تنها تصادفي است كه خسارت ندارد
پس بيا در پاركينگ باهم تصادف كنيم.
salari.eshagh@yahoo.com