تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ...
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس کن این با تو نبودنها را.
یک روز می بوسمت ! یک روز که باران می بارد، یک روز که چترمان دو نفره شده یک روز که همه جا حسابی خیس خیس است ، یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ شده ، آرامتر از هر چه تصورش کنی ، آهسته می بوسمت…!
با زنت شوخی کن سر به سرش بگذار از غذایش بچش از دستپختش تعریف کن و بدان که اگر گاهی هم ظرف ها را تو بشوری آسمان خدا به زمین نمی آید…! آخر می دانی؟ او همان دختر رویاهای دیروزت است که به آشپز خانهء زندگی امروزت آمده…! باور کن بدون او اجاق خانه ات حسابی کور کور است
به وبلاگ ما خوش آمدید.
آغوش تنها پاركينگي است كه جريمه ندارد
وبوسه تنها تصادفي است كه خسارت ندارد
پس بيا در پاركينگ باهم تصادف كنيم.
salari.eshagh@yahoo.com